لگام گسیخته اسبی که افسارش را پاره کرده، کنایه از لاقید، بی بند و بار، سرخود ادامه... اسبی که افسارش را پاره کرده، کنایه از لاقید، بی بند و بار، سرخود تصویر لگام گسیخته فرهنگ فارسی عمید
لگام گسیخته (دَ / دِ) مطلق العنان. افسارسرخود. بی بندوبار. لاابالی ادامه... مطلق العنان. افسارسرخود. بی بندوبار. لاابالی لغت نامه دهخدا
لگام گسیخته ((~. گُ تِ یا تَ)) بی بند و بار، لاقید، لاابالی ادامه... بی بند و بار، لاقید، لاابالی تصویر لگام گسیخته فرهنگ فارسی معین